مهدی زمانی
چکیده
در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی امکان و علل عمده آکراسیایِ باور (یا شناختی) بر اساس نظام حکمت متعالیه ملاصدرا مورد بحث قرار میگیرد. آکراسیایِ شناختی یا آکراسیای باور، به معنای «باور انسان به ...
بیشتر
در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی امکان و علل عمده آکراسیایِ باور (یا شناختی) بر اساس نظام حکمت متعالیه ملاصدرا مورد بحث قرار میگیرد. آکراسیایِ شناختی یا آکراسیای باور، به معنای «باور انسان به اموری نقیض باورهای خود» است که برخی از نویسندگان در کنار مسئله «آکراسیای عملی» (انجام عملی برخلاف داوری اخلاقی شخص) از امکان آن سخن گفته و صورتبندیهای گوناگونی از آن ارائه کردهاند. ملاصدرا دو نظریه درباره تبیین کثرت افعال نفس دارد: 1- نظریه قوای نفس و 2- نظریه مراتب نفس. بر اساس نظریه «قوای نفس» میتوان امکان باورهای متعارض در یک شخص را حاصل استقلال عملکرد قوای ادراکی و بهویژه واهمه دانست. بر اساس نظریه «مراتب نفس» نیز میتوان از امکان تشکیل باورهای متعارض در مراتب مختلف نفس سخن گفت. پدیدههایی مانند خودفریبی، تزیین عمل، انکار و عناد، جحد و عصبیت، تسویل نفس، سهلانگاری فکری و پریشانی ذهن میتوان را نمونههایی از آکراسیای شناختی دانست. ملاصدرا بر اساس نظریه مراتب نفس به تشریح مکانیسم ایجاد باورهای متناقض با ادراکات و باورهای عقلی پرداخته است و آن را حاصل اختلال فکری یا ناسازگاری در فعالیت قوای نفس یا عدم فعلیت مراتب آن میداند.